هدف: شناخت مبانی اعتبار مصلحت به عنوان راهکاری در استنباط حکم شرعی. روش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کیفی بوده که با نگرش تحلیلی- تطبیقی به بررسی متون کلامی و فقهی پرداخته است. یافتهها: اعتبار مصلحت در دو حوزه، قبل از نص و بعد از نص قابل بحث است. در حوزۀ قبل از نص (تبعیت احکام شرع از مصالح و مفاسد واقعی)، عقل از جایگاه ویژهای در تشخیص مصالح عمومی برخوردار میشود؛ گر چه در اینکه عقل در چه حیطهای مفاسد و مصالح را میشناسد، اختلاف نظر وجود دارد. در حوزۀ بعد از نص(مقاصد شریعت) که در بین علمای اهل تسنن بیشتر طرفدار دارد، هر گونه مصلحتی که مطابق اهداف کلان شریعت قرار گیرد، حجت است. البته در اینکه کدام اهداف شارع مقدس از اهداف کلان شریعت است، در نظرات اهل تسنن بسیار اختلاف نظر وجود دارد. نتیجهگیری: مبتنی بودن احکام شرعی بر مصلحت، عمومیت دارد؛ ولی لازم نیست این مصلحت در متعلق احکام باشد، بلکه میتواند به تشریع الهی بازگردد؛ به این معنا که نفس تشریع این حکم مصلحت داشته باشد، گر چه در متعلق حکم مصلحتی وجود نداشته باشد. از طرفی، چنانچه مصلحتی طبق مقاصد عالی شریعت به دست آید، این مصلحت حجت خواهد بود.