هدف: هدف اصلی این مقاله، ارزیابی نقّادانۀ جایگاه معرفتشناسانۀ مهندسی و تعیین حدود و ثغور تقریبی محدودهای است که مهندسی را (با همه تنوعی که در آن به چشم میخورد) اولاً، از علوم جدا میسازد و ثانیاً، در میان انواع فنّاوریها ممتاز میگرداند. همچنین، رابطۀ میان مهندسی و علوم انسانی و اجتماعی پرداخته است. روش:روش تحقیق مورد استفاده، تحلیل اسنادی است. یافتهها: استدلال محوری مقاله آن است که: اولاً، مهندسی شعبهای شاخص از فنّاوری است و به این اعتبار با دیگر فنّاوریها قرابت و ارتباط برهمافزا دارد. ثانیاً، همانند همۀ دیگر فنّاوریهاست و عموماً به گونهای بارزتر از آنها، علاوه بر آنکه به نحو مستقل در کار خلق و ابداع واقعیت (برساختن واقعیت) سهیم است، در خدمت بسط علوم قرار میگیرد و ثالثاً، از آنجا که علوم اجتماعی و انسانی، به اعتباری فنّاوریهای انسانی و اجتماعی نیز محسوب میشوند، رابطۀ میان مهندسی و این دسته از علوم/فنّاوریها رابطهای ویژه و مثمر ثمر است (یا به گونهای هنجاری، چنین باید باشد). نتیجهگیری: عنایت به این مسئله است که ابزارها و رویّهها و شیوهها و فنّاوریها، به خودی خود اقتضای شرّ و خیر ندارند و اخلاقی بودن کنشگران و مجهز بودن آنان به بصیرتهای معرفتی و اخلاقی و بهرهگیری مؤثر آنان از نهادهای نظارتی مناسب، مهمترین امکانی است که برای اصلاح و کاستن از تبعات نامطلوب فنّاوریها (از انواع مختلف آنها) در اختیار کنشگران است.