دکترای الهیات، گرایش مبانی نظری اسلام از دانشگاه تهران؛ استاد مدعو دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران
چکیده
هدف: در معرفتشناسی معاصربرای توجیه باورها در حوزههای مختلف معرفتی، دو رویکرد درونگرایی و برونگرایی مطرح است. در درونگرایی، موجّه و مستدل کردن باورها توسط عوامل معرفتی درون دستگاه ادراک انسان صورت میگیرد و برای این کار به هیچ عاملی بیرون از این دستگاه تمسک نمیشود. اما در برونگرایی، علاوه بر عوامل درون دستگاه ادراک، به یک سلسله عوامل بیرون از دستگاه معرفت نیز تمسّک میشود. هدف این مقاله، بررسی مسئلۀ توجیه معرفتی در معرفتشناسیابن سینابوده است. تا روشن شود در توجیه معرفتی، درونگرایانه یا برونگرایانه عمل میکند یا امر به گونهای دیگر است؟ روش: روش تحلیل در این نوشتار، توصیفی- تحلیلی عقلی است و از روشهای دیگری مثل روش نقلی، تجربی و ... استفاده نمیشود.یافتهها: ابن سینا در تعریف صدق، نظریۀ مطابقت را میپذیرد و در مبحث ملاک صدق، نظریۀ مبناگرایی را به عنوان روش توجیه به کار میگیرد. این فیلسوف در جریان توجیه مبناگرایانه، عقل را حاکم بر دیگر قوای ادراکی مثل وهم و حواس میداند. در این جریان، اولیات زیربنای تمام ساختمان معرفت بشری است و در صورت فقدان آنها، این سازه هیچ توجیهی ندارد. جریان توجیه در یک سیر قهقهرایی به این قضایا ختم میشود و همۀ باورها در تمام حوزهها توسط همین قضایای بدیهی موجّه میشوند. نتیجهگیری: ابن سینا در فرایند توجیه، درونگرایانه عمل میکند و البته این فیلسوف به یک عامل بیرونی به نام عقل فعال نیز توجه دارد. البته عقل فعال اگر بر عقل انسان افاضهای کند، همان افاضات به عواملی درونی تبدیل میشوند و نقش توجیه را در دستگاه معرفت بازی میکنند. ابن سینا به ترکیبی از درونگرایی و برونگرایی با غلبۀ رویکرد درونگرایانه قائل است